به گزارش همشهری آنلاین، در نیمه دوم دهه ۷۰ شمسی در سالهای سازندگی و پس از پایان جنگ تحمیلی، سینمای ایران آهسته آهسته پوست میانداخت. مضامینی که در سینمای دفاع مقدس مطرح بود، این بار به شکلی دیگر وارد سینمای اجتماعی میشد، بسیاری از شخصیتها زمینه دفاع مقدس داشتند و در بیشتر آثار رنگ و بویی از جبهه و مردانش دیده میشد. زمان زیادی از پایان جنگ نگذشته و طبیعی بود که مساله دفاع مقدس و آدمهایش هنوز برای جامعهای که آن دوران را تجربه کرده تازه باشد. در همین دوره، فیلمهایی روی پرده رفتند که ظاهری متفاوت با بیشتر آثار دهه ۶۰ داشتند. از جنس ملودرامهای خانوادگی آن روزها یا فیلمهای دفاع مقدس نبودند، از سینمای ایدئولوژیک دهه ۶۰ فاصله داشتند و با وجود مضامین مشترک با آن سینما، ظاهر تماشاگرپسندتر پیدا کرده بودند.
«سرعت» به کارگردانی محمدحسین لطیفی یکی از این فیلمها بود، اکشنی با موضوع رقابتهای اتومبیلرانی که قهرمان اصلیاش از دل جبهه آمده بود. «سرعت» که در اکران عمومی با استقبال مواجه شد، روایت تلاش مردان روزهای دفاع برای ورود به عرصههای تازه بود. بازتابی از وضعیت جامعه روی پرده سینما. جامعهای که باید برای آبادانی آماده میشد و این بار نیاز به قهرمانانی برای سازندگی داشت.
امیر هادیان (عبدالرضا اکبری) قهرمان سابق اتومبیلرانی که در جبهه با حاجآقا افشار (جهانبخش سلطانی) آشنا شده بود، نمیخواست دوباره به میدان مسابقه بازگردد اما آقای افشار مسابقه را تلاشی برای احیای غرور ملی و در اندازههای دفاع میدانست. فیلم با نمایش درگیری و اختلاف بین بهزاد (حسین یاری) و امیر هادیان و فصلهای اتومبیلرانی تعلیق ایجاد میکرد و میکوشید برای تماشاگر انبوه جذاب باشد. استقبال تماشاگران از «سرعت» باعث نشد تولید فیلمهای مسابقهای در سینمای ایران رونق بگیرد. دشواریهای تولید چنین فیلمهایی مانع از توجه مدیران، تهیهکنندگان و فیلمسازان به جذابیتهای این آثار برای مخاطب گسترده است.
«لاله» یک دهه پس از «سرعت» کلید خورد، فراتر از تجربه قبلی و با جاهطلبیهای بیشتر. اسدالله نیکنژاد فیلم را در ایران به زبان انگلیسی ساخت. «لاله» ترکیبی است از یک ملودرام خانوادگی و فیلم اکشن. اثری که مانند «سرعت» دنبال جذب مخاطب گسترده و البته بیشتر خانوادههاست. اگر برنده شدن هادیان با خودرو «ایران» بر رقیب ناجوانمردی که برای رسیدن به پیروزی هر کاری میکرد مصداق پیروزی خیر بر شر بود، در «لاله» هم پیروزی قهرمان فیلم تنها بردن جام نیست، چیره شدن بر همه موانعی است که او را از حق طبیعیاش محروم کرده است. «لاله» بیش از دو دهه پس از «سرعت» روی پرده رفته اما مانند آن فیلم، شرحی است از فضای اجتماعی. این بار پس از سپری شدن سالهای سازندگی و در حالی که کشور به ثبات و آرامش رسیده است، «لاله» از ضرورت دیده شدن بخشی از زنان در جامعه سخن میگوید و بیش از آن، از امید و تلاش برای مبارزه و رسیدن به رویاها. کیمیایی که ملتها را پیش میبرد و به آنها برای ساختن فردایی بهتر، انگیزه میدهد.
ساختن فیلمهایی از جنس «سرعت» و «لاله» در دل سینمایی که محافظهکار و محدود است و کمتر سمت تجربههای بلندپروازانه میرود، اتفاقی جذاب است. فاصله بین دو فیلم نشان میدهد تولید چنین آثاری چقدر دشوار است و عزم و اراده میخواهد اما این دو تجربه تقریبا موفق نشان میدهد سینمای ایران بضاعت ساخت چنین آثاری را دارد. «لاله» نسبت به «سرعت» در طراحی و اجرای فصلهای مسابقه و اتومبیلرانی موفقتر و حرفهایتر است و مانند آن فیلم، روحیه قهرمانی و امید را برای تماشاگرش زنده میکند.
فیلم تصویری از ایران مدرن، ایران آباد و ایران زیباست. ایرانی که با وجود برخی مشکلات، قهرمانانی باانگیزه و قوی دارد که میتوانند ناجوانمردیها را پشت سر بگذارند. تجربه تولید «سرعت» و «لاله» نشان میدهد پرداختن به مسائل جدی و ملی در قالب آثار مخاطبپسند دشوار نیست اما نیازمند توجه به بخشی از ظرفیتهای سینمای ایران است که معمولا نادیده گرفته میشود.
نظر شما